Wednesday, January 09, 2008

Googoosh Live in Concert In LONDON 2007


29 Dec 2007

,London,England Uk

At Hammer smith Apollo


گروهي که قرار بود با هم به کنسرت برويم همگي از يک هفته قبل سر از پا نميشناختيم.مخصوصا اينکه در روزهاي اخير شکوه و افتخار و زيبايي اجراي گوگوش را در گزارش ها و عکسها و تعاريفي که دوستاني که به کنسرتها رفته بودند ميکردند ميدانستيم که با گوگوشي متفاوت روبه رو هستيم.که البته هميشه اين چنين بوده..در سال 2000 در دبي گوگوش را تازه بر روي صحنه براي اولين بار ديدم..گوگوش رو لمس کردم و تازه ديدم که گوگوش چيزي ديگر است.او فقط زيبا نيست بلکه زيباتر از همه ميخواند..چه قدرت مند.تازه او را شناختم.اما او نميرقصيد.اوميخواند و با صدايش ما را جادم ميکرد.با خودم گفتم شايد ديگر نميتواند انچنين باشد.

در

12 نوامبر 2005 در سانفرانسيسکو، گوگوش يه گوگوش ديگري بود..شاد سر حال و خوش صدا..صدايش قوي تر شده بود.خودش هم زيبا تر شده بود.اينبار او ميرقصيد و چه زيبا
...

اما اينبار در لندن گوگوش من رو ميخکوب کرد..من گوگوشي را ديدم که در ويديو هايي که در روي سي دي هاي قديمي ام دارم .گوگوش 20 ساله..گوگوش هيچ فرقي با ان گوگوش نداشت..به همان زيبايي..شايد تنها چيزي که ميشه گفت اينه که صدايش هزاران بار قوي تر و پخته تر شده...ترانه ي کوير را براي بار سوم بود که از اوميشنيدم..هر بار مو بر اندامم ايست ميکرد اما اينبار تمام بدنم فريز شده بود..گوگوش وقتي ميگفت خدايا انگار که خدا در روبه رويش ايستاده بود و تمام صداهاي قوي و زيبا را در حنجره ي او ميريخت و او هم براي تشکر تمام ان صداهاي زيبا را در گلويش ميپروراند و به سمت خدا پرتاب ميکرد


.

انگار گوگوش داشت واقعا داشت با خدا حرف ميزد.حواسش به سالن نبود.تو حال عجيبي بود...انگار خدا را در روبرويش ميديد.و ان گوگوش شاد که گل بي گلدون را تا چندي پيش اجرا ميکرد نبود...غم داشت..و داشت انگار از غم خودش به خدا با خدايا خدايا گفتنش شکايت ميکرد..به اين آهنگ و اجرا زياد پرداختم چون بسيار روي من اين اجرا تاثير گذاشت..چون اسم زيباي خدا رو با زيبا ترين و قوي ترين لحن ممکن از تمام درو ديوار هاي سالن ميشنيدم و همه تحت تاثير بودند..گوگوش تقريبا سر ساعت به روي صحنه آمد..البته من ساعت و دقيقه نميدونم..هيجان زيادي داشتم..مثل هميشه با اوورتور طلاق با لباس زيبايي که انرا قبلا در کداک تياتر پوشيده بود وارو شد که البته من فکر کنم فرم پايين لباس کمي عوض شده بود....ديگه تقريبا از اون به بعد من چيزي نفهميدم..هنوز هم حس ميکنم رويا بوده..اين کنسرت اثر زيادي بر من گذاشت..بعد اتاق من را خواند و بعد مدلي زيبا يي را خواند که من منتظر اجراي ترانه ي حرف بودم که گوگوش با اين ترانه چه کرد......

سالن کاملا پر بود .من در رديف چهارم بودم تقريبا رو به رو ي گوگوش و صداي همه در حاليکه با او ميخواندند يک نيرئي مضاعف اي انگار به ام ميداد و ميديدم که چه شادو سر زنده بود وقتي مردم رو ميديد که هر چه ميخواند عشق ميکنند و با هر ترانه و اجرا از خود بي خود ميشوند..من وقتي ترانه ي پل را خواند حس عجيبي داشتم..و البته همه همينطور بودند.ترانه ي پل بي نظيره و گوگوش هم آن را بي نظير اجرا ميکند..من بهمراه عشق زندگيم اونجا بودم.. وقتي پل را خواند دست هم را گرفته بوديم و با هم با او ميخوانديم و چه حس عجيبي بود...بزار بين منو تو دستاي ما پلي باشه واسه از خود گذشتن...بعد مهرداد آمد و کلي ناراحت شدم چون فهميدم گوگوش ميخواهد برود..مهرداد ترانه ي آخرين خبر را با گوگوش اجرا کرد و واقعا هم هر دو زيبا خواندند و سپس گوگوش رفت..من هم در زماني که مهرداد ميخواند عکس و فيلم هايي که گرفنم را ميديدم و منتظر بودم تا باز گوگوش بيايد


.

بعد از مهرداد با گوگوش با لباس مشکي رنگ که ان هم مال کداک بود به صحنه آمد.من خيلي متاسف بودم که مجله ي تپش را نتونستم تهيه کنم.چون ايندو لباس گوگوش را خيلي دوست داشتم.ارزوم بود اين مجله را داشتم ولي خوب....

اما وقتي گوگوش را با ايندو لباس ديدم و تونستم از اين دو لباس و از گوگوش در اين لباسها عکس داشته باشم خيلي خوشحال شدم..گوگوش با آي مردم شروع کرد...من نميدونم چرا اون شب چه با ترانه هاي شاد چه غمگين فقط گريه ميکردم..الحق گوگوش اين ترانه را اينقدر تاثير گزار اجرا کرد که من رو ول ميکردي دلم ميخواست باسه تمام زن هاي ستمديده بشينم يه ساعت گريه کنم..اما براي گريه وقت زياد بود.بايد چشمام رو باز نگه ميداشتم و او را ميديدم.شايد ديگه هيچ وقت اين فرصت دست نميداد و نميتونستم به کنسرت او بروم..وقتي اين ترانه را ميخواند اشک ميريخت و گريه ميکرد و جالب اينکه بلافاصله گل بي گلدون را خواند و انگار که آدمي هست که تا بحال نه غم داشته نه گريه کرده..سر تا پا شادي بود و مردم با آن ترانه و رقص و ناز و اداهايي که گوگوش ميکرد چه کردند..من واقعا گوگوش 20 ساله رو روي صحنه ديدم.همانقدر زبيا و با همان ناز و اداهاي مخصوص خودش.با هر ترانه يک جور ميرقصيد . يک اطفار خاصي داشت..نشد که در 2 ترانه مثل هم برقصه يا بخونه..اين بخش از کنسرت را که ازش بگزريم .در بخش بعد لباسي را پوشيد که ان را هم قبلا ديده بوديم در لاس وگاس.

گوگوش امد و با نسل ما صحنه رو از مهرداد تحويل گرفت. يک لطيفه ي زيبا تعريف کرد که با وجود تکراري بودنش همه خنديدند چون گوگوش اينقدر زيبا و با مزه با لهجه ي ترکي اون رو گفت که انگار تازگي داشت..

گفت يک همشهري يه من در جايي بوده کفشاشو در اورده بوده وقت برگشت ميبينه کفشاش نيست.يا خودش ميگه اي واي..من هنوز نيومدم؟؟يا اومدم رفتم؟يا قراره بيام؟؟

متن جک همين بود حالا شايد يه کم متفاوت.

من در اين بخش عاشق ترانه ي همسفر و مدلي يه زيبا يي بودم که اجرا کرد..گوگوش با اين مدلي چه کرد..حتي نوازندگان هم محو تماشاي رقص گوگوش در اين مدلي شدند..با همسفر تمام سالن ميخواندند و با ادامه ي مدلي همه ميرقصيدند و گوگوش ميرقصيد و چه فوق العاده و پر نيرو و ميخواند چه شفاف و قوي...

واي ي ي ي ي ي که با ترانه ي مخلوق چه کرد.....اين ترانه ها به نام گوگوش در تاريخ ثبت شده..هيچ کس ديگه محاله بتونه اين ترانه هارا جز او زنده کنه..گوگوش با هر ترانه يک سبک اجرا و رقص داره ..من با اين آهنگ نرقصيدم فقط خيره ماندم و محو تماشايش شدم که اي کاش با همه ي ترانه ها چنين کاري کردم..حتي در حد يک پلک بر هم زدن هم اگر گوگوش را نبيني خيلي زيبا يي ها را از دست دادي..

براي اولين بار بود که مدلي يه اينترنشنال رو ميشنيدم که اجرا ميکرد..گوگوش چه کرد با اين مدلي...نميتونم حسي که داشتم را توصيف کنم بايد بودبد و ميديديد....گوگوش معني کامل و تمام يک سوپر استار و يک خواننده ي بين المللي بود....نميدونيد همه چقدر تحسينش کردند..

در بين اينکه گوگوش به روي صحنه بياد براي امضا به پشت صحنه رفتم و خاطره ي جالبي از اين برخورد دارم که بعد در گروه به همراه عکس از امضاي گوگوش تعريف خواهم کرد

.

لباس اخر او يک لباس آبي نيلي بود که من تا بحال اين لباس را نديده بودم...واي که عاشق اجراي نمياد اش بودم...نمياد رو وقتي خوند از قديم بشتر اطفار ريخت و شاد تر بود و زيبا تر خوند..اصلا تا آهنگ نمياد پخش شد سالن ترکيد..با اجراي کج کلاه خان من گوگوشي رو ديدم که در ويديو هاي قديمي در جلوي عارف اين ترانه را خواند و يا موهاي کوتاه که ديگه از اين کوتاه تر امکان نداره ميگفت گيسو نگو بلنده والا چين و چين و کمنده والا....گوگوش همون گوگوش بود.با همان لطافت و سر زندگي.و متاسفانه خيلي زود برنامه تموم شد و ما تا اومديم گوگوش را ببينيم او بايد ميرفت..او رفت و من و همه غمگين و شاد .در حاليکه به قول آن گزارش راديويي اگر دستت را بالا ميکردي امواج عشق و احساسات رو لمس ميکردي..هر چه ديدم عشق بود و زيبايي و قدرت که تمام اينها را يک سوپر استار و خواننده ي بين المللي بنام گوگوش به همه ي ما هديه کرد..

گوگوش گوگوشه قبل از انقلاب بود به همان زيبايي خوش هيکلي با صدايي شفاف..

با تشكر از هيربد عزيز بابت گزارش و فرستادن عكس هاي زيبا

7 comments:

Anonymous said...

Khaili ali bood.... gozaresh o axa hamash 20 boodan... mer30 az hamatoon =)

Anonymous said...

Merci dooste aziz report kheyli khoobi bood ba axaye ziba.

Anonymous said...

vaghean ziba bud
cheghadr khoshkel shode
che gozareshe toopi
blogetun ham ke har rooz dare behtar az dirooz mishe

Anonymous said...

wow,inja chekhabare
che ghashnag
che khoshgel
che ax hai
vay axe avali ke gozashtid che jeste banamaki
vay ghash kardam akhe man
ghalbam stop mikone alan
googoosh joonam duset daram

Anonymous said...

http://googoosh.blog.com/ را ببینید

Anonymous said...

salam
man ham alan in blog ro didam
ba in ke modati migzare ama baraye man tazegi dare un ghadr taze gi dare ke in link ro baraye dustam ham mail kardam va goftam hatman bebinam magar na az dasteshun mire be khoda
omidvaram hamish emovafagh bashid
karetun ziba bud
va googooshe aziz ham hamishe movafagh bashand

Anonymous said...

bah bah
che bahal hal kardam
ey vallllllllll