Saturday, December 01, 2007

Interview With Babak Amini

Interview With Babak Amini





1_Biography

Babak Amini was born in April 1970 in Tehran, Iran.
He was always amused by
the world of music and his first experience of music
was with his mentor and
renounced teacher Mr. Shahrokh Partovi which he
began at the age of 10 and
his style being Flamenco.
>
> He then followed his ambition by the only master of
> all trades in guitar,
> Mr. Simon Aivazian. He entered the professional
> world at the age of 18. His
> first album was introduced in 1990 and was called
> 'Gray Rain' followed by
> 'Blue of the Rain'. He then released his third
> album, 'Shadow of My Own',
> which had vocals that was based on poets such as
> Hafez, Molana, Babataher
> and Nima.
>
> In the midst of his last album, Googoosh, the only
> diva of Iranian music,
> was introduced to him. She quickly grasped the
> opportunity to work with him
> on her own album (Zoroaster). He then was asked to
> compose, arrange and lead
> Googoosh's orchestra for her tour around the world.
> While in tour, he
> decided to complete his solo album, 'Magic', in the
> US.
>
>
>
> After his move to Canada in the year 2000, Babak
> gave his first instrumental
> concert in Ontario's Science Centre in 2002.
> Meanwhile, to experience new
> styles of Jazz and Flamenco music, Babak took
> classes with Levon Ichkanian
> and Roben Diaz. He later performed with Levon
> Ichkanian in Canada.
>
>
>
> Babak has been involved in many charity events such
> as performing for
> fundraising concert for the devastating earthquake
> of Bam, Iran, in 2002
> with other Canadian and Iranian musicians at the
> Toronto Center for Arts.
>
> While away from stage and live performance, Babak
> has been working on
> composing and arranging music. To name few, Babak
> has;
>
>
>
> . Arranged songs for Googoosh (Abi) 2006
>
> . Arranging songs for Soli's new album
> (Khorshide Roukh), 2006
>
> . Arranged and composed second album for
> Meysam Bakhtiyari, 2005
>
> . Arranged several songs for Sogand 2004
> ,2005
>
> . Arranged and composed an album for
> Meysam Bakhtiyari (Parvanegi)
> 2004
>
>
>
> In the years 2006 and 2007 Babak has been very
> active with his live
> performances and has performed at;
>
>
>
> . Concert with Faramarz Aslani, 2007
>
> . Mehregan (festival)in Orange County,
> 2006
>
> . Performed in Mehregan (festival)in San
> Diego, 2006
>
> . Instrumental concert in Toronto centre
> for the art, 2006
>
> . Beaches jazz festival Toronto, 2006
>
>
>
> To inspire new musicians and younger generation to
> pursue their dreams and
talents in music, through his career Babak has
always transferred his
knowledge and style by tutoring talented students.
He has also collaborated
with many local and anonymous bands to inspire and
encourage them.


Babak has moved to Los Angeles since mid 2006 and
has been actively working
on his music and future albums where he has started
collaborating with
Andisheh TV as a producer.



2-در موسيقی چه ديديد كه انتخابش كرديد؟به طور كلی چی شد كه موسيقی شما رو به طرف خودش جذب كرد و در چه سنی‌؟

من از كودكی علاقه ی زيادی به موزيك داشتم ولی نمی دونستم كه چه سازی رو بايد شروع كنم ولی خيلی تمايل به پيانو داشتم و موزيك پيانو خيلی گوش می كردم.

تا اينكه يكی از اقوامم چون اشتياق من و برای يادگيريی موزيك ديد ، به من يك گيتار كوچك هديه داد.

و از همون موقع شد كه من از گيتار هيچ وقت جدا نشدم . و گيتار زندگی من و به سمت خودش برد .

و در مورد سبك فلامنكو " FELAMENCO " بايد بگم كه از همون سن 10 سالگی من به موزيك لاتين LATIN " " و اسپنيش " ESPANISH " علاقه داشتم ، برای همين فلامنكو رو دنبال كردم.

3_مشوق های شما در اين زمينه چه كسانی بودند؟مادر و پدر؟

من هيچ مشوقی نداشتم .

ولی خوشبخت بودم كه پدر و مادری داشتم كه با موزيك مخالف نبودن.


4_كار حرفه ايی خودتون رو به طور حرفه ايی از چه سنی شروع كرديد؟

من نوازندگی رو از سن 10 سالگی شروع كردم ولی كار حرفهايی موزيك رو از 18 سالگی.

5_فكرش رو می كرديد روزی به اين محبوبيت و شهرت دست پيدا كنيد ؟ چه احساسی داريد؟

از اينكه مردم من و دوست دارن خيلی خوشحالم ولی هيچ وقت نوازندگی و كار موزيك رو برای معرروفيت دنبال نكردم .

فقط زيبای هنر بود كه من و به دنبال خودش كشونده .


6_شيرين ترين و تلخ ترين كار ها تون كدوم ها هستند؟

توی عالم هنر هر چيزی كه اتفاق می افته شيرين هستش و ختی خاطرات و تجربيات تلخ هم توش كلی

درس هست كه يك هنرمند بايد اونها رو برای پيشرفتش تجربه كنه برای هميشه ، همش برام خوبه .

7_آيا شما با زنده ياد بابك بيان هم همكاری داشتيد؟

من تقريبا در بيشتر كار های بابك بيات گيتار زدم و در خيلی از ترانه هايی كه ضبط كرد نوازندگی كردم.حتی در چند موسيقی فيلم با ايشون همكاری داشتم مثل موسيقِ فيلم مرسدس، "اثر مسعود كيميايی.

8_كار كدام آهنگ ساز و تنظيم كننده را بيشتر قبول داريد؟هم در حال حاضر،هم در قديم؟

من كار واروژان رو دوست دارم.

و كسانی كه الان كار آهنگسازی پاپ(POP) انجام می دهند از كار آندرانيك خوشم می آيد و فرزين فرهادی

9_و اما ترانه ی بسيار زيبای آبی كه خانم گوگوش اجرا كردند وكارآهنگسازی وتنظيم به عهده ی شما بودكه با استقبال هم روبه رو شد.ميشه كمی در رابطه با اين كارتون توضيح بدهيد؟

من اين كار رو 4 سال پيش به خانم گوگوش دادم ولی الان پخش شده.و من اين كار رو در تورنتو ضبط كردم.ودوست داشتم كه تلفيق ای از موزيك ( Transe & Gutar)ترنس و گيتار باشه.


10_بابك اميني چطور آدمی؟ميشه يه مقدار بابك امينی رو توصيف كنيد؟

بسيار حساس،احساساتی ،كم حافظه، مهربون،بعضی وقتها مودی،.........

11_ پيام شما به دوستداران و طرفدارانتون؟

موزيك خوب گوش بدن و به همديگه عشق بورزند


12_بين موسيقي ايران و موسيقی دنيا چقدر فاصله و تفاوت وجود داره؟ و به نظر شما چه چيزی ميتونه سطح موسيقی كشور را بالا ببره؟

به نظر من در ايران بيشتر موسيقی سنتی راه درستش رو داره طی ميكنه

و ما هم در قسمت موسيقی پاپ و همچنين كلاسيك خيلی خيلی عقب هستيم.البته منظورم چه در ايران و چه در خارج از ايران هستش. و تنها چيزی كه به اين مسئله كمك ميكنه حمايت دولت.

كه مي تواند با سرمايه گذاری دراز مدت به اين مسئله كمك كنه، كه سطح آموزشی بچه ها و اجتماع رو از نظر موسيقی بالا ببره

13_ آيا شما برای آهنگسازی برای ترانه ها معيا ر خاصی را در نظر ميگيريد؟

نه معيار خاصی رو در نظر نمي گيرم .فقط بايد از نظر تكنيكی و حسی با هم هماهنگی داشته باشند و حس و احساس شاعر و خواننده رو درست انتقال بدن

14_از بين كار هاتون كدام را از همه بيشتر دوست داريد؟چرا؟

من كار ها رو كه انجام ميدم تقريبا ديگه گوش نمی كنم. به خاطر اينكه من دائما در حال يادگيری و عوض شدنم و دوست دارم كه به كار های متفاوت فكر كنم، اگر من دائما به كار های گذشتم فكر كنم كه وای چه كار خوبی ساختم و چه ساز خوبی در فلان آهنگ نواختم، ديگه به ساختن كار های ديگه اشتياق ندارم.

البته بايد بگم كه من از هيچ كدوم از كارهايی رو كه ساختم بدم نمی اد.


15_بابك امينی به حوانندگی علاقه نداره؟ به نظر ما كه صدای خوبی داريد و همه اين رو در فيلم قرمز با اجرای زيبای ترانه ی زيبای عاشقم من متوجه شديم؟

من يك كار با كلام هم دارم كه تا يك سال ديگه به بازار مياد



جند سئوال كوتاه و جواب كوتاه

شاعر محبوب_________زويا زاكاريان،سعيد امير اصلانی

آهنگساز محبوب__________ آندرانيك(اگر منظورتون ايراني)

غذای مورد علاقه____________هر چی خوب درست بشه

آبی يا قرمز ______________آبی

ورزش مورد علاقه ___________تكواندو

ساز مورد علاقه بعد گيتار ____________ پيانو

خواننده ی مورد علاقه(ايرانی)________________ حامی

خواننده ی مورد علاقه(خارجی) ___________Sting

هنر پيشه مورد علاقه (ايرانی) _____________عزت الله انتظامی

هنر پيشه مورد علاقه(خارجی) _____________Antoniyo habkins

گل مورد علاقه ____________ يا س

رنگ مورد علاقه ___________ آبی

با تشكر از بابك عزيز

Tuesday, November 13, 2007

Babak AMINI_interview

ComingSoon
Interview
WitH
BABAK AMINI
1 Dec
IN AmeRtad GoOgoOsH

مصاحبه ی اختصاصی وبلاگ امرتاد گوگوش با بابک امینی
به زودی در این وبلاگ
منتظر این مصاحبه ی خواندنی و زیبا باشید


Monday, October 08, 2007

Googoosh_PIC






دو عکس زیبا از گوگوش عزیز




که واقعا باید از امیر حسین و شایان عزیز بابت این عکس ها تشکر کرد




Monday, September 10, 2007

GooGoosh_live in Concert_Miamiْ


1۵ سپتامبر 2007 میامی


کمتر از یک هفته به میهمانی میامی باقی مانده است.

میهمانی که باز هم در یک روز شنبه برگزار می شود.

نمی دونم به یاد دارید یا نه چون در گذشته از روز خوب شنبه براتون گفته بودم و اینکه کاش همیشه شنبه بود باز هم شنبه ای دیگر دارد از راه می رسد و می خواهد ما را به ضیافت بزرگ ترانه ببرد ضیافتی که گوگوش عزیز آن را به سر منزل مقصود می رساند.

ضیافت شب ترانه ای که میامی برای نخستین بار شاهد آن می باشد و بعد از آن با خود آرزو می کند کاش این ضیافت را دست کم سالی یک بار ببیند و افسوس می خورد که چرا زودتر از این همچین شبی را ندیده بود.

موجهای آرام دریا بی قرار هستند و روز شماری را شروع کرده اند تا در یک شب مهتابی در زیر نور ستاره های چشمک زن در یک روز خوب شنبه ترانه های گوگوش را به خاطر بسپارند و خاطرۀ این روز را به آینده هدیه دهند.

گوگوش عزیز،اسطوره ایران زمین مقدمت در میامی گل باران



با تشكر از اردوان عزيز براي ارسال عكس و مطلب

Friday, August 24, 2007

Vote Googoosh



براي راي به گوگوش عزيز در نظر سنجي شبكه طپش بر روي

Vote Googoosh

كليك كنيد



vote Googoosh

Friday, August 17, 2007

Photo ((Googoosh))

HOT HOT HOT
HOT
HOT HOT HOT
براي ديدن يه عكس زيبا از گوگوش عزيز كه تا حالا نديد بر روي
كليك كنيد
HOT HOT HOT

HOT

HOT HOT HOT

Sunday, July 29, 2007

29 July(شكست سكوت)




. پس از 21 سال سكوت شكست.
پس از 21 سال، 7 سال پيش در تاريخ 00/29/7
سكوت شكست .روزی كه هيچ گاه از خاطره ها پاك نخواهد شد.
روزی كه گل بانوی آوازبا حضور دوباره اش عشق را فرياد می كند .

Monday, July 09, 2007



باز هم روزی خاطره انگيز در كارنامه ی هنری ايرانيان رقم خورد.
باز هم شاه ماهی هنر ايران همه را غرق در شگفتی و شوق می كند
تورنتو برای چهارمين بار ميزبان يگانه بانوی هنر ايران بود.


مردم باری ديگر برای ديدنش ثانيه شماری را آغاز ميكنند و با هيجان در انتظار روی صحنه آمدن گل بانوی هنر ايران هستند.

سر انجام انتظار ها به پايان می رسد او به روی صحنه می آيد. باز هم مثل هميشه با استقبال و تشويق حاضران در سالن روبه رو شد و برانامه اش را آغاز كرد.
ترانه هایی كه گوگوش در اين كنسرت اجرا ميكند:
طلاق، اتاق من، مرهم،هجرت، دوپنجره، باوركن، اون منم ،حرف،من آمده ام، پل ، آخرين خبر، آی مردم مردم،گل بی گلدون، آهوی عشق،كوير، نسل ما، من و گنجشكای خونه،همسفر، غريبه آشنا، من و تو،كوه،بمون تا بمونم،مخلوق،دلكوك،دريايی ،نيمه ی گمشده ی من ،نمياد، كج كلا خان، پيشكش،است .

و سپس به معرفی اعضای اركستر می پردازد
ودر آخر ترانه ی شناسنامه ی من را اجرا می كند.
در اين كنسرت گوگوش عزيز چهار دست لباس عوض می كند و موهايش را از پشت جمع (شينيون) كرده بود.
و بسيار بسيار زيبا تر شده بود.

Saturday, July 07, 2007


از اين پس می خواهيم برای او هفته ها را شاعرانه تر كنيم.

پس با ما باشيد با شيرين زبانيهای حافظ

Thursday, July 05, 2007

GOOGOOSH bar sare mazare mahasti

گوگوش عزيز روز شنبه 9 تيز بر سر مزار مهستی









































گوگوش عزيز روز شنبه 9 تيز بر سر مزار مهستی














Tuesday, June 26, 2007

وداع در اوج

متاسفانه باری ديگر هنرمندی بزرگ و تكرار نشدنی را از دست داديم .هنرمندی كه در دل تكتك مردم ايران زمين جای داشت.
اتفاقی كه هيچ جايی برای پذيرشش وجود نداشت.
وقتي امروز خبر در گذشت بانو مهستي رو شنيدم انگار برق فشار قوی بهم وصل كردن، خيلي ناراحت و شوكه شدم.
راستش باورش برام سخته نه تنها باورش، بلكه حتي فكر كردنش هم سخته.
خيلي زود بود



مهستي عزيز و مهربان آن صدايي زيبا و تكرار نشدني، هنرمندي ارزشمند،و زني بسيار دوست داشتني از اين دنياي فانی رخت بر بست و به ديار باقی شتافت.
انعكاس اين خبر در جامعه ی هنری و در بين اشنايان و همكاران و دوستداران و هوادارانش به قدری غم انگيز بود كه حتی كلمات نيز از قادر بيان آن نيستند.
چگونه می توان باور كرد كه آن چهره ی هميشه خندان ، آن هنرمند ديروز و امروز ، ديگر در بين ما نيست.
كوچ او برای همه ی‌ما ناگهانی و تكان دهنده بود . و مليونها انسان در غم از دست دادنش به عزا نشسته اند.

بله مهستی از ميان ما رفت و ديگر كسي مهستي نخواهد شد ، اما يك دنيا خاطره از او در دلهايمان زنده ماند.



او 3 سال برای پنهان كردن بيماريش سكوت كرد .
وقتي پزشك خانوادگی مهستی دكتر بروخيم مهستی دا از وجود يك غده سرطانی مطلع می سازد .او تصميم به مبارزه با اين بيماری می كند و برای اينكه كسی را ناراحت نكند از خانواده ی خود می خواهد كه در باره ی اين بيمار ی در جايی سخنی نگويند.
تا اينكه ساعاتی قبل از اجرای كنسرت در دبی در نوروز امسال(1386) مهستی احساس درد می كند و او را به بيمارستان منتقل می كنند و پزشك معالج كه از وضعيت او مطلع می گردد به هيچ عنوان به او اجازه نمی دهد تا به روی صحنه برود.
پس از اينكه اين موضوع را به سحر ،دختر او اطلاع می دهند او 24 ساعته خود را به دبی می رساند و پس از اينكه شرايط مهستی شرايطش مناسب پرواز می شود 24 ساعته به لوس آنجلس منتقل می كند.
و مهستی شيمی درمانی را آغاز می كند
او 2 ماه آخر عمر خود را در كاليفرنيا ی شمالی در كنار دختر و نوه ها يش سپری می كند .
و سرانجام، آن چهره ی هميشه خندان ، در صبح روز دوشنبه ساعت 7:50 دقيقه از لبخند باز ايستاد و دار فانی را وداع گفت و به هايده پيوست .

( 2007_1946)

















فكر نكنی دوری و اينجا نيستی، قلب من اونجاست تو تنها نيستی
خودم می رم عكسم ولی تو قاب ، ميشنوه حرف و ولی بی جواب
رفتنه من شايد يه امتحانه واسه شناخت تو تو اين زمونه
قصه نخور زندگی رنگارنگ،يه وقتايی دور شدنم قشنگه
مراقب گلدون اطلسی باش ، يه وقتايی منتظر كسی باش
كسی كه چشماش يكمی روشنه شايد يه قدری هم شبيه منه

اين واقعه ی دردناك رو به ×انواده ی مهستي عزيز به خصوص به سحر عزيز و حامعه ی هنری و تمامی مردم ايران تسليت می گوييم
ما را هم در غم خود شريك بدانيد









به ياد مهستی:
" من عاشق زندگی هستم"
روحش شاد

Monday, June 25, 2007

چه زود، بانوي آواز پر كشيد..........




اين فاجعه ي بزرگ رو به خانواده ي مهستي عزيز به خصوص سحر عزيز و جامعه ي هنري و گوگوش عزيز و تمامي دويتداران و مردم ايران تسليت مي گوييم

Saturday, June 09, 2007

گوگوش در بیمارستان بنیاد فرح بهلوی

حدودا سال 1357_1356 بود ،بيمارستان بنياد ملكه ی پهلوی كه بيمارستان قلب بود ، از گوگوش ،عارف،ستار،رامش برای اجرای برنامه برای مسئولين و كارمندان و بيماران بيمارستان دعوت كرده بود .
ما يعنی من و مادربزرگم كه ترك هم بود رديف اول نشسته بوديم .
وقتی گوگوش رو صحنه اومد همه بلند شدن و مدتی همين طور ايستاده شروع به تشويق او كردند.
گوگوش يك بلوز و شلوار تنش بود و موهاش كوتاه و تا روی شونه هاش بود
صورتش بسيار زيبا بود شبيه دختر های 18 ساله بود .و خيلی هم خوش تيپ بود
بعد از اينكه برنامه تمام شد .گوگوش كه برای رفتن تو ماشينش نشسته بود تا بره ،مادربزرگم به طرفش ميره و سرش رو تو ماشين ميكنه و به تركی به گوگوش ميگه:گوگوش سن نه ناناز سان،سن نه مارال سان .
گوگوش هم سرش رو خيلی زيبا تكون ميده و يه لبخنده مليح میزنه و مرسی مرسي ميگه و تشكر ميكنه و ميره .هنوز هم كه سال هه میگذره من اون روز رو فراموش نكردم و نمی كنم و اين اميد رو دارم كه بازم بتونم ببينمش.
H.SH

Sunday, June 03, 2007

Friday, May 04, 2007

Happy Birthday Googoosh

پانزده ارديبهشت سال 1329 برای تاريخ هنر ايران،روزيست فراموش نشدنی.
چرا كه در اين روز دختركی زيبا و شيرين كه سالها بعد باعث تحولی عظيم در هنر ايران شد، بدنيا آمد.
از 2سالگی به روی صحنه هنر پاگذاشت و چنان در اين زمينه پر استعداد ظاهر شد كه از همان ابتدا جای خود را در دل مردم بازكرد و هر جه بزرگتر می شداستعدادهايش شكوفاتر و هنرش نمايان تر و كاملتر و زيبايش چندين برابر و بر تعداد محبوبين و طرفدارانش افزوده می شد.

او هنر ايران را دستخوش تحولی عظيم كرد و باعث آشنايی ساير كشور ها با هنر ايران و ايرانی شد.
در هر نقطه از جهان طرفدارانی يافت كه هر كدام او را همچون عضوی از خانواده ی خود می دانستند و می دانند.
او ديگر يك هنرمند بزرگ برای ما ايرانی ها و به قولی شاه ماهی هنر ايران بود و هست.
هميشه و همه جا سخن از او بود و هست.

در اوج محبوبيت و كار هنريش ،مجبور به سكوت شد.چرا كه صدايش را آن صدای جادويی را به جرم زن بودن محكوم به سكوت و صدای قدغن كردند.
سالها نخواند اما هميشه اسم و يادش در دل مردم بود و هست.ترانه هايش را كودك و بزرگ مِخواندند و او را تحسين می كردند و برای سكوتش افسوس می خوردند.
او حتی در سككوت نيزهر روز، بر شمار طرفداران و هوادارانی كه در زمان فعاليت هنريش حضور نداشتند افزوده می شد.
بيست و يك سال سكوت.
بيست و يك سال خاموشی صدايی جادويی
بيست و يك سال حبس استعداد و هنرش در وجودش.

سرانجام پس از 21 سال سكوت، او با آن صدای جادويی و استعداد و هنرش به جامعه ی هنری پيوست .
اما حتی با 21 سال سكوت هنوز هم فاصله ی كوتاه نشدنی خود را با سايرين حفظ كرده بود .
او آمد و بار ديگر به افتخار آفرينی برای ما ايرانيان ادامه داد.
او آمد تا بار ديگر صدای زيبايش سخنگوی عشق باشد. و عشق را فرياد كند.
حال آن كودك زيبا و شيرين تبديل به زنی زيبا و هنرمند شده كه وارد 57 امين سال زندگيش می شود .
و 54 سال فعاليت هنری و افتخار آفرينی برای ما .
پنجاه و چهار سال پرونده ايی درخشان ،كه هر قدر می گذرد اين هنر باز هم شكوفاتر می شود.
و به جايی رسيده است كه هيچ كس از هنرمند و غير هنرمند شك در هنر و تك بودن او ندارد.

آن كودك زيبا و شيرين، و آن هنرمند ديروز و امروز و آن زن زيبا و هنرمند و آن مادر مهربان و فداكار و مادربزرگی مهربان و دوست داشتنی "گوگوش" عزيز مان است.
كه تولدش را صميمانه تبريك می گويم . و برايش آرزوی بهترين ها را داريم.
و در آخر گوگوش عزيز ، چه خوب شد كه بدنيا آمدی و چه خوب شد كه دنيا ي ما شدی.
Happy Birthday
Googoosh

Sunday, April 29, 2007

Googoosh & Mahasti












دیدار گوگوش عزیز از مهستی



Sunday, April 08, 2007

اگر فقط برا‍ی يك بار

میدونم. میدونيد كه ، يكی از بزرگترين آرزو ها ی فن ها و عاشقان گوگوش، مخصوصا كسانی كه در داخل ايران هستند، اينه كه بتونند روزی گوگوش رو از نزديك ببينند و برای 1 دقيقه هم كه شده امكان صحبت با او را داشته باشند.

چند وقت پيش داشتم با خودم فكر می كردم كه اگر روزی تونستم گوگوش رو از نزديك ببينم و 1 دقيقه وقت داشته باشم كه با گوگوش صحبت كنم.تو اين 1 دقيقه چی می گفتم . از كجا شروع می كردم.
! يا اگه تو اين 1 دقيقه زبونم می گرفت چی
هر چقدر قكر كردم به هيچ نتيجه ای نرسيدم.
حتی تو فكرمم از هيجان نمی دونستم از اين موقعيت جطور استفاده كنم.
اگه واقعا همچين فرصتی براتون پيش می اومد
.شما جيكار می كرديد؟
چطور از اين فرصت استفاده می كرديد؟
تا حالا فكرش رو كرديد؟

خوشال ميشم نظرات شما رو هم بدونم..

Friday, March 23, 2007

در سايه ى ايزد تبارك عيد همگى بود مبارك

نوروز بر شما مبارك
در سايه ى ايزد تبارك عيد همگى بود مبارك



نوروز بر شما مبارك

Wednesday, March 07, 2007

آخرين طنز 85

باور كنيد اصلا دلمان نمی خواست در اين وبلاگ، در رابطه با اين موضوع و مصاحبه مطلبی بنويسيم اما جايز دانستيم چند خطی در اين باره بنويسيم.
آن هم نه به صورت جوابی به آقای آسمانی ، چون بعضی ها را لايق جواب دادن نمی دانيم.فقط كمی از فكرمان را در اين رابطه بيان می كنيم

انسان آزاد است كه تفكرات خود را بگوييد، ما هم آنچه در فكرمان می گذرد می گوييم.

در رابطه با اين مصاحبه حرف و سخن بسيار است و جواب های درست و منطقی در رابطه با هر مطلبی كه نادرست بيان شده داريم،اما همان طور كه گفتيم بعضی ها را لايق دادن جواب نمی دانيم
و مهمترين دليل برای اينكه حرفی نمی زنيم و جوابی نمی دهيم به خاطر احترام به گوگوش عزيز است.

اما از آنجا كه خورشيد هيچ وقت پشت ابر پنهان نمی ماند با لاخره روزی میرسد كه دستتان پيش گوگوش عزيز هم رو میشود .
حال مطلبی كوتاه در رابطه با اين مصاحبه ی ساختگى مهرداد (به نام آ خرين طنز 85):
وقتی اين مصاحبه را ديدم به نظرم اين برنامه شبيه برنامه های طنز يا برنامه ی كودك بود كه فقط و فقط برای سرگرم كردن مخاطبين اين برنامه بود.
در بيشتر قسمت ها ی اين برنامه ی طنز، آقای‌ آسمانی ( يا به قول آقای بی بيان حضرت فيل ) و آقای بی بيان باعث خنده ی فراوان من و عده ی زيادی از بينندگان شدند و در بعضی از قسمت ها هم باعث عصبانيت ما و عده ی زيادی از هواداران و فن های گوگوش عزيز شدند.


چرا خنده و چرا عصبانيت !!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟

خنده به دليل اينكه سعی داشتند وانمود به ساختنگی نبودن اين مصاحبه كنند ، اما به طور آشكار ،هدف خود را نمايان كردند و با ز هم خنده برای دروغ های جالبشون
و عصبانيت به اين دليل كه ، چرا بايد مسائلی را كه مربوط به اشخاص و شخص ديگريست باز گو كنند و به قولی كاسه ی داغ تر از آش بشن.اصلا چه لزومی داشت كه آقای آسمانی بييايند جلوی تلوزيون و به مردم در باره ی دعوا و اختلاف دو دوست و همكار قديمی بگويند، كه اگر خودشان می خواستند خوب خودشان می گفتند.
و باز هم برای اينكه مسائل پيش آمده را چنان در پيش گوگوش عزيز وارونه جلوه می دهد كاری میكند كه گوگوش عزيز به روی خط بيايند و به طرفداران خود كه می داند چقدر دوستش دارند حرف هايی بگويد كه شايد خودش هم نمی خواهد چنين بگويد اما به خاطر همكار و دوست خود اين كار را می كند. و هر بار مهرداد به گوگوش می گويد خانم گوگوش در باره ی فن ها يی كه .....
با اينكه ما عاشقان و دوستدان گوگوش برای شنيدن صدا و ديدنش دلمان پر می زند اما دوست نداريم اين چنين نا خواسته بازيچه قرار بگيرند .
آقای آسمانی يا به قولی حضرت فيل خود می داند چه در چنته دارد به نوعی باز هم می خواهد در اين مصاحبه دست پيش بگيرد كه پس نيفتد اما خورشيد هيچگاه پشت ابر نمی ماند و بلا خره همه چيز روشن میشود.

و در آخر اينكه:
همه هنرمندان وقتی برای مصاحبه تلوزيونی می آيند حرفی جديد و كاری جديد برای گفتن دارند اما آقای آسمانی از بيكاری يا در سايتها و وبلاگ ها ی گوگوش دنبال سوژه برای خراب كردن فن ها در پيش گوگوش عزيز دارد يا برنامه ِی ساختگی ترتيب می دهد كه حرف ها و مسائل مربوط به ديگران را افشا كند و به قولی به مردم خودی نشان دهند.
.....
و اينكه بالاخره نگفتيد كشفتان چه بود آقای آسمانی؟؟؟ ...............بازم خالی بستيد نه

Friday, February 23, 2007

توضيح


سلام به تمام دوستاني كه به اين وبلاگ ميان و با نظرات خودشون ما رو دلگرم مي كنن.
مي خواهيم تو ضيحاتي در رابطه با آپ ديت آخر اين وبلاگ كه مربوط ميشه به موضوع
(گوگوش از ديروز تا امروز – خط به خط، نت به نت ....) به شما خوانندگان اين وبلاگ بدهيم.
با نوشتن اين مطلب خواستيم كساني كه چشمهاي خودشان را بر روي حقايق بستن و سعي در وارونه نشان دادن حقيقت كرده اند را از خواب غفلت بيدار كنيم و به آنها ياداور شويم كه گوگوش كه بوده و و چه طور و چگونه به اين جا رسيده كه سه نسل پي در پي با ترانه هايش زندگي مي كنن .
چگونه به شاه ماهي هنر ايران ، گل بانوي ترانه و دختر ملت ايران و ....... ....... تبديل شد
چرا بر او لقب اسطوره گذاشته اند و چرا محبوبيت اوشامل مردم ايران نيست و از كشور ها ي مختلف نيز طرفداران بيشمار دارد
و جالب آنكه وقتي ساير هنرمندان ترانه هاي ساير كشور ها مانند تركيه را تقليد مي كنند و مي خوانند ،ترانه ي گوگوش را از زبان خوانندگان آنجا مي شنويم
( اين هم يك فرق گوگوش با ساير هنرمندان)
گوگوش ترانه هايش چه قديمي و چه جديد بر خلاف سايرين تاريخ مصرف ندارد
شما به خواب رفتگان نيز خود اين را مي دانيد اما از روي جهل يا نميدانيم از روي چه چيزي سعي در ناديده گرفتن اين واقعيت مي كنيد .
اميدوارم به خود بياييد چرا كه كسي را كه از كودكي همه هنرش را ميشناسند و و تا الان كه 53 سال از فعاليتش مي گذرد ، و هميشه با كارهايش ثابت كرده كه هميشه چنته ايي پر از هنر دارد را نمي توان با اين سخنان بيهوده
.............
اگر بگوييم گوگوش قلب هنر موسيقي ايران است سخني بيهوده نگفته ايم چون بر همگان آشكار است

Tuesday, February 13, 2007

Babak Amini (Live In Concert)

Babak Amini's concert with Faramarz Aslani onValentine's night
(Wednesday Feb 14, 2007)
@ Club Rio
15910 Ventura Blvd., Encino, CA
(between Haskel and Woodley)
For more information contact (818) 222-9779

Tuesday, January 23, 2007

دقت ،دقت

با سلام به همه ي دوستان عزيز
و مرسي از شما ها كث به اين وبلاگ سر مي زنيد
ما وبلاگ رو آپ ديت كرديم منتهي چون مطلبي كه نوشتيم مربوط ميشه به هنر گوگوش عزيز و خواستيم كه يك بار ديكه هنر كوكوش رو به افرادي كه اون رو از ياد بردن و فراموش كردن نشان دهيم و ثابت كنيم.
آپ ديت جديد را دز پايين مطلي كه مر بوط به آقاي پلنيرو ميشد قرار داديم
اميدئارم لذت ببريد و با نظرات و پيشنهادات خودتون ما رو دلگرم كنيد
با تشكر_عاشقانگوگوش
ّبراي ديدن آپ ديت به پايين مطلب پلنيرو مراجعه كنيد

Saturday, January 13, 2007

خطاب به پلنيرو

در كجاي دنيا رسم بر اين است كه اگر از يك شخص ( چه هنر مند ، چه غير هنرمند) انتقادي داريم يا از سبك كاري آن هنر مند خوشمان نمي آيد با الفاظ ي زشت و نا بجا و مورد تمسخر قرار دادن آن شخص سعي در خرد كردن او كنيم
اصلا اين چه نوع انتقادي است
آقاي پلنيرو ، ما هيچ فكر نمي كردم كه كه شما با آن همه عشق و علاقه و كارهاي شايسته ايي كه انجام داديد ، چنين رفتاري داشته باشيد.
شما نه تنها با اين كار به يك هنر مند توهين كرديد بلكه شما به 70 مليون ايراني و غير ايراني توهين كرديد .شما با احساسات و عقايد يك ملت بازي كرديد و مي كنيد
تا كي آخه؟
كي مي خواهيد به خودتون بياييد . كي مي خواهيد از اين خواب خر گوشي بلند شيد. با اين سن و سال از شما بعيد كه هنوز طرز انتقاد صحيح و سازنده را نمي دانيد.
ما از يك سري انتقاد مي كرديم به خاطره كار هاشون اما شما روي آنها را سفيد كرديد.
شما اگه از مدل و سبك ترانه هاي جديد گوگوش خوشتون نمي آد مي توانيد گوش نكنيد .كسي شما رو مجبور نكرده . و كسي شما رو مجبور نكرده از هنرمندي كه ديگه به آن علاقه نداريد و سبك كاريش را قبول نداريد سايتي داشته باشيد.
اگر شما انتقاد داريد مي توانيد به صورت منطقي و با رعايت شئونات اخلاقي آن را بيان كنيد. فراموش نكنيد كه :
گوگوش هميشه بهترين بوده و هست و خواهد بود و صدايش نه تنها گيراتر شده بلكه قدرتي در صدايش وجود دارد كه هر روز بر شمار هوادارانش از هر سني اضافه مي گردد.
و شما با اين سخنها و خركات هم ذره ايي از هنر گوگوش و محبوبيت گوگوش نمي توانيد كم كنيد.بلكه بر عكس احترامي كه عده ايي زماني به شما براي ايجاد گروه هواداران گوگوش و ساير .....داشته اند را از بين مي بريد.
آقاي پلنيرو كمي به خودتان بيايد .
اميدواريم روزي كه به خودتان مي آيد آنقدر دير نشده باشه كه حتي از ديدن چهره ي خودتان در آيينه شرم كنيد .

به اميد روزي كه هر يك از ما ياد بگيريم براي شخصيت افراد ارزش و احترام قائل باشيم

Monday, January 08, 2007

گوگوش از ديروز تا امروز-صحنه به صحنه، خط به خط،نت به نت






سه ساله بود كه پدرش استعداد و شوق سرشارش را به خوندن كشف كرد و به همين جهت بك شب در همان كافه كه برنامه اجرا مى كرد او را به روى صحنه برد و گوگوش آن شب تصنيف "رعنا جان"دلكش و "رفتى،نگفتى " پوران و تصنيفى از مصطفى پايان را خواند كه فوق العده مورد توجه تماشاچيان قرار گرفت.

اولين فيلمى كه بازى كرد در سن هفت سالگى با مرحوم تفكرى سارنگ به كارگردانى گرجى عباديا "احمد فهمى" بود

- هشت ساله بود كه به راديو راه پيدا كرد و در برنامه ى "صبح جمعه " شركت كرد و آهنگ "سنگ صبور على نظرى را خواند و در همان سال برنامه گوگوش براى نخستين بار از راديو ملى ايران پخش شد.

در دوازده سالگى يك مرد خوب پاكستانى به نام عبدالغفور آةنگى برايش ساخت به نام "آى خانم كجا ميرى" كه اولين ترانه ى مستقلش بود .ترانه ى بعدى او "شهرزاد قصه گو"بود ، كه آهنگ آن از خسن شماعى زاده بود .


سالها از پى هم مى گذشت و گوگوش بزرگتر ،صدايش گيراتر، و چهره ى زيبايش زيباتر شده بود و روز به روز بر شمار هوادارانش اضافه مى گرديد


قصه ى وفا كه پرويز مقصدى براى گوگوش ساخت اولين ترانه ايى بود كه از گوگوش به صورت صفحه در آمد و او اولين صفحه اش را به جاى عروسك در آغوش مى گرفت و مى خوابيد .

در يك مجلس رقص با محمود قربانى آشنا شد كه سرانجام اين آشنايى به ازدواج ختم شد

در همين سالها گوگوش به اوج شهرت خود دست يافت

بارها به كشور هاى مختلف جهان براى اجراى كنسرت و تهيه آلبوم سفر كرد كه همين باعث شد محبوبيت و شهرت ويژه ايى در بين مردم كشور هاى مختلف پيدا كند


گوگوش ديگر يك سوپر استار بود و در دل تك تك مردم جاى خاصى داشت
او دختر ملت ايران بود
درطول دوران هنرى گوگوش ، تمام مجلات و روزنامه هاى ايرانى در اكثر شماره هاى خود در باره ى زندگى و فعاليت هاى او خبر و گزارش و مصاحبه ها چاپ مى كردند.


او در سينما نيز موفق بود و فيلم ها يى كه در آنها بازى مى كرد از پر فروش ترين فيلم ها ى ايرانى هستند.

گوگوش براى بازى در فيلم "بى تا" جايزه ى سپاس دريافت كرد


در سال 1971 در برج ايفل يك ماه خواند


با يك كمپانى فرانسوى به نام "باركلى قرارداد بست و يك صفحه 45 دور به زبان فرانسوى خواند.در فستيوال"كن" هم از طرف همين كمپانى شركت كرد و كه در اين فستيوال
"تينا ترنر " و آيك ترنر" ار آمريكا و "ژولين كلوك " از فرانسه هم شركت داشتند .
گوگوش با اركستر " فرانك پورسل " برنامه ى خود را اجرا كرد و جايزه ى اول اين فستيوال را از آن خود كرد .


يك سال بعد قراردادى با كمپانى " آرسى اى" در ايتاليا بست.. اينگليسى، ايتاليايى ، اسپانيايى ،خواند كه به صورت صفحه ى 35 دور در آمد .
گوگوش داشت جهانى ميشد به فستيوال "كانتا جيرو " دعوت شد . در تمام شهر هاى ايتاليا خواند و در فستيوال موسيقى " كارتاژ " در تونس شركت كرد .



ازدواج گوگوش با محمود قربانى به علت اختلافاتى پس از 6 سال خاتمه يافت كه حاصل اين ازدواج يك پسر به نام كامبيز ،تنها فرزند گوگوش است.

پس از دو سال تهنا يى به هنگام به روى پرده آمدن فيلم "همسفر"زمزمه هاى ازدواج گوگوش و بهروز وثوقى بر سز زبانها افتاد.
پس از مدتى گوگوش و بهروز با يكديگر ازدواج كردند. در مراسم عقد آنان سه ، چهار نفر از دوستان نزديك نزديكشان شركت داشتند. . اين ازدواج 14 ماه به طول انجاميد...



گوگوش ملكه زيبايى انتخابى مردم در سال 1353


در آمريكا سكونت داشت كه كه انقلاب شد گوگوش در بحبوحه ى اين انقلاب به ايران بازگشت و وطن خود را به غربت ترجيه داد.23 سال سكوت كرد .اما با اين حال هنوز در دل تك تك مردم جاى خود را خفظ كرده بود و هنوز بهترين هنرمند ايران بود ...


- پس از 23 سال از ايران خارج شد.به سرزمين آزادى رفت. و با استقبال شديد مردم روبه رو شد .


- او اولين كنسرت خود را در 21 جولاى 2000 بعد از 23 سال در شهر تورنتو ى كانادا برگزار كرد
حال كه به اين مطلب اشاهره كرديم حبفه كه تجديد خاطره ايى از اين واقعه ى تاريخى نكنيم

به ياد شكستن سكوت

21 جولاى 2000 گوگوش اولين كنسرت خود را در ميان شور و شوق جمعيتى بيش از 15 هزار نفر اجرا كرد. تورنتو سنتر، محل اجراى كنسرت شهر تورنتو ى كانادا تا به حال چنين جمعيتى را شاهد نبود ه است .
گوگوش آخرين كنسرت خود را در سال 1357 اجرا كرد و اينك 50 سال دارد و همچنان پر جاذبه است .
در آغاز كنسرت به هنگام ورود گوگوش به روى صحنه ،جمعيت در خالى كه بسيارى اشك شوق به چهره داشتند از جاى بر خواسته و دقايقى طولانى كف زنان از او استقبال كردند.
روى صحنه تاريك شده با نمايى از تخت جمشيد آراسته شده بو د و گوگوش در برابر جمعيت كه با شور و شوق مى گريستند و فرياد مى زدند جاى گرفت .اندك اندك روشنايى به تاريكى چيره شد و گوگوش ايستاده و با بازوانى گشوده روى صحنه نمايان شد .سپس بوسه هايى براى انبوه تماشاگران فرستاد و در ميان شور و شوق جمعيت حاضر اشك هايش را پاك كرد.
به نام ايران و ايرانى ...اى خدا جاى
همه ى ايرانى ها اينجا خاليه ، جاى
همه ى مردم ايران اينجا خالى،همه ى
فارسى زبانان،تاجيك ها، افغان هاو...
من از ايران سلام پدرهاتون،مادرهاتون،
خواهر هاتون، برادراتون آورده ام كه
فكر مى كنم به من اين اجازه را داده اند
كه سلامشون را به شما برسانم و آرزو
كنم كه يك روز همه با هم ايران باشيم
...................


اولين آلبوم گوگوش پس از خروج از ايران زرتشت نام دادد . استقبال ايرانيان در سراسر جهان ار اين آلبوم يك استقبال بى سابقه بود

دومين آلبوم به بود كه به صورت تك آهنگ به بازار عرضه شد Q –Q _Bang Bang

سومين آلبوم به نام آخرين خبر و آخرين آلبوم به نام مانيفست


يك ترانه ارمنى به" نام زيپور " و دو ترانه به نام "شب سپيد" و " آبى" كه آخرين كارهاى گوگوش عزيز هستند.

گوگوش دو نوه به نام دارا و مايا دارد

-گوگوش در اين مدت خيلى محكم در مقابل تمام موانعى و سختيها ايستاده و همچنان پيشتاز است .حال گوگوش 56 سال دارد او چه در زمان سكوت و چه در زمان حال حرف اول و را در موسيقى و هنر ايران مى زند. او شاه ماهى هنر ايران است .بى رقيب و تكرار نشدنى .او خواننده و اسطوره ى 3 نسل است و هميشه اسطوره باقى خواهد ماند. طرفدارانش كوچك و بزرگ ، پير و جوان، دختر و پسر او و هنرش را عاشقانه دوست دارند.و هميشه همچون كوه پشت او هستند.
او جاودان صداى موسيقى ايران است
.